91/11/5 9:13 ع
استاد محمد شجاعی از شاگردان آیت الله طباطبائی و نویسنده ی کتاب «بقیة الله» تعریف می کردند که در دوره ی جوانی شان خوابی تکان دهنده می بینند که ایشان را در تحقیق راجع به امام زمان و سیر در مسیر مهدویت مصمم می کند.
قضیه از این قرار است که روزی خواب می بینند قیامت بر پا شده و همه در محضر خداوند هستند:
ایشان می فرمایند:« من فکر می کردم اگرهیچ چیز هم نداشته باشم بالاخره امید و توسل دارم و منتظر بودم بگویند محمد بیا و برو بهشت!
اما در کمال تعجب گفتند :محمد باید برود جهنم!
در طول مسیر که مرا می بردند با خود می اندیشیدم که چرا باید بروم جهنم،مگر چه کرده ام؟ من که از17 سالگی در جبهه بودم و باورم نمی شد که به سمت جهنم می روم تا اینکه به لبه ی پرتگاه جهنم رسیدم و دیدم واقعا قضیه جدی است و من هم که چاره ای نداشتم پا به فرار گذاشتم در حالی که دنبالم می کردند من به زانو افتادم و مثل شب های جبهه با تمام وجود به امام حسین «علیه السلام » متوسل شدم و ضجه می زدم که ناگهان مورد شفاعت واقع شدم.
وقتی نامه ی عملم را به دستم دادند یک دفتر سفید بود که گوشه اش نوشته شده بود:
بی توجهی به امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف»
خواب عجیبی بود و این انگیزه ای شد که من قدمی هر چند کوچک در این راه بردارم. اگر بگویم فقط یک خواب بود ولی باز هم جای تامل دارد حتی برای یک لحظه!
از نظر من این داستان واقعی نیازی به توضیح و تفسیر ندارد حالا قضاوت با شماست ، فقط کافی است نگاهی اجمالی به اعمال و رفتار خود بیندازید...!
نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]